خاطراتی از سفر من به کوبا در سال 2013 میلادی

 

آرش کمانگر

 

پائیز 2013 به همراه برخی دوستان سفری یک هفته ای به کوبای زیبا داشتیم. همانطور که میدانید این کشور اساسا بر کشاورزی و تا حدودی دامداری استوار است و به لحاظ منابع معدنی به شدت فقیر و به لحاظ سوختهای فسیلی تماما متکی به خارج است. تا قبل از فروپاشی اتحاد شوروی شکر کوبا به قیمتی بالاتر از استاندارد جهانی و نفت شوروی به بهایی کمتر از بهای جهانی بین این دو کشور مبادله میشد. به همین خاطر بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ میلادی کشور کوبا دچار بحران اقتصادی شد و هزاران نفر با باز گذاشته شدن مرزهای دریایی کشور توسط دولت، زادگاه خود را عمدتا به سوی فلوریدای امریکا ترک کردند. اینجا بود که در همان دوره ریاست جمهوری فیدل کاسترو اصلاحات اقتصادی که نوعی عقب نشینی از اقتصاد کاملا دولتی بود ضرورت پیدا کرد. کار و کسب های کوچک خصوصی نظیر سلمانی ، تاکسی، مغازه ها و کافه های کوچک و کشاورزی در ابعاد خرد، آزادی عمل پیدا کردند. ضمن اینکه با جلب سرمایه گذاریهای کانادایی و اروپایی جهش بزرگی در صنعت توریسم و گردشگری کشور پدید آمد که اکنون به یکی از منابع مهم درآمد کوبا تبدیل شده است . در جای جای سواحل کوبا چه در سمت اقیانوس اطلس و چه در حوزه دریای کارائیب، رزورتها یا مجموعه هایی ایجاد شد که شامل هتل، رستوران، بار، استخر، بیچ و محل اجرای نمایشات هنری میباشند که سود آن معمولا پنجاه پنجاه میان دولت کوبا و شرکت سرمایه گذار خارجی تقسیم میشود و مدیریت آن ها نیز مشترک میباشد. این رزورتها مشاغل زیادی برای اهالی هر منطقه ایجاد کرده اند و بسیاری از دبیران زبان انگلیسی مدارس و حتی استادان دانشگاه در کوبا برای کار در این مراکز دست از پا نمی شناسند چون درامد متوسط ماهانه یک کوبایی حدود ۳۰ دلار است حال آنکه گاهی در عرض یکی دو روز این میزان پول میتواند از طریق انعام توریستها نصیب شاغل کوبایی شود.

اقامت در رزورتهای زیبا از طریق خرید پاکچ هایی بدست می آید که شامل بلیط هواپیما- محل سکونت، غذا و مشروب رایگان در تمام ۲۴ ساعت شب و روز میباشد که معمولا بهای آن برای یکنفر از ونکوور کانادا اکنون بین ۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار برای یک هفته میباشد.

اما اگر کسی میخواهد چهره واقعی کوبا و وضعیت مردم این کشور را ببیند اقامت در این رزورتها به هیچوجه تصوری به انها نخواهد داد. لذا باید چه از طریق تورها و چه مستقیما از طریق کرایه تاکسی دربست، به شهرها و روستاهای اطراف بویژه هاوانا رفت. در جریان این سفرهای جانبی آنچه که بیش از همه در ذوق میزند وضعیت محقر خانه های مردم و دیوارهای کهنه و رنگ و رو رفته حتی در هاوانا است. تو گویی در این کشور رنگ پیدا نمی شود و کالایی به شدت لوکس محسوب می شود. نکته دوم قفسه های خالی اکثر فروشگاه ها است که مردم عادی کوبا از آن خرید میکنند البته سوپر مارکتهای پر از اجناس نیز وجود دارند که فقط دلار یا پزوی توریستی قبول میکنند. از برخی فروشگاه ها هم به شدت حفاظت می شود که نشان از رایج بودن دزدی دارد. همراه ما میگفت در برخی محلات نیز دزدی وجود دارد اما در مجموع و در قیاس با بسیاری کشورهای دیگر – حتی غربی – امنیت کوبا زبانزد همگان است.

 در کوبا شما بی خانمان ، گدا، گرسنه، بیسواد، بی بهداشت و بیکار نمی بینید و علیرغم همه کمبودها مردمان را شاد و مهربان می بینید و صدای موسیقی زیبای کوبایی را در هر جا می شنوید که البته با شنگولی ناشی از نوشیدن عرق رام – نیشکر- نیز همراه است . رقص سالسا هم که در هر گوشه و کناری چشم ها را می نوازد .

راننده تاکسی ای که برای 24 ساعت وظیفه گرداندن ما در هاوانا را داشت کسی بود که دارای مدرک مهندسی مکانیک بود اما چون عمدتا در کوبا از صنعت خبری نیست ناگزیر شده بود به شغل رانندگی تاکسی روی اورد. البته او از خوش شانسها است و درآمد او به مراتب از متوسط درآمد کوبایی ها بیشتر است. او به شدت از حکومت ناراضی بود و خوفی هم از ابراز این مخالفت نداشت. از او پرسیدم که فرزند من در کانادا برای گرفتن یک لیسانس علوم اجتماعی پنجاه هزار دلار زیر بار قرض دولت رفته است او چقدر برای دریافت مهندسی مکانیک هزینه کرده است ؟ جواب داد هیچ !! بعد افزود اشتباه نشود من با سوسیالیسم مخالف نیستم اما معتقدم باید با توسعه اقتصادی و سیاسی همراه باشد. ضمن اینکه معتقد بود مقامات دولتی و ژنرالهای ارتش کوبا اسیر فساد و زندگی مجلل هستند و چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند . از رائول خوشش نمی امد اما تا حدودی برای فیدل احترام قائل بود لابد به خاطر اینکه ساده زیست و اسیر فساد نشد. در جریان گشت و گذار در هاوانا به روشنی میشد روسپی ها – کارگران تجارت سکس – را مشاهده کرد و این در حالی رخ میدهد که تن فروشی در کوبا غیرقانونی است. شب را در یک هاستل ( خانه خصوصی که جای خواب و صبحانه در اختیار مشتریان قرار میدهد- از قرار شبی ۲۵ دلار گذراندیم. صاحبش که از کارمندان بازنشسته دولتی بود وقتی فهمید ما ایرانی هستیم شروع کرد به تعریف از رژیم "ضدامپریالیست" ایران !!! تبلیغات دردناکی که در تمام 37 سال حاکمیت رژیم فاشیست اسلامی ایران رسما توسط دولت کوبا در افکار عمومی این کشور پمپاژ می شود.

یکی از اهداف ما برای بازدید از هاوانا رویت شوی بسیار معروف Tropicana تروپیکانا بود . این شو که در آن دهها هنرمند حضور دارند ترکیبی از آواز – رقص – نمایش و حرکات آکروباتیک است که با لباسها و نورپردازیهای زیبا نیز توام است. این برنامه هنری خیره کننده هر هفته از ۱۹۳۰ تا کنون ادامه داشته است. قبل از انقلاب ۱۹۵۹ در اختیار مافیای ایتالیایی بود در کنار کازینوها و روسپی خانه ها  که اساسا محل عیاشی و قماربازی اقشار مرفه امریکایی ، اروپایی و خود کوبا بود . امروزه از کازینو و فاحشه خانه خبری نیست ولی برنامه هنری با کیفیت بالا کماکان ادامه دارد. بهای این شو همراه با شام، یک بطری عرق نیشکر و یک عدد سیگار برگ حدود صد دلار است و طبیعی است بسیاری از مردم عادی کوبا از نعمت رویت ان بی بهره اند. حتی ایجنت رزورتی که این بلیط را به ما فروخت خود در ارزوی رویت این شو بود . او که زبان انگلیسی را خوب صحبت میکرد دبیر سابق دبیرستان بود و سینگل مادر که شغل معلمی را در جستجوی درامد بیشتر رها کرده بود و از کارش در رزورت خیلی راضی بود. بنابراین از دید یک شاهد عینی باید هم دستاوردها و زیبایی های انقلاب کوبا را دید و هم ضعفها و اشکالات عدیده آنرا.

امیدوارم آندسته از دوستانی که نتوانسته اند تا کنون از کوبا بازدید کنند روزی این امکان را پیدا کنند. من که به شدت مایلم یکبار دیگر از کوبا دیدار کنم و ببینم در شرایط فقدان فیدل، کوبا چه مسیری را طی کرده و خواهد کرد.

 

28 نوامبر 2016